جایی برای دلم

امروز دوستی یک خطبه از نهج البلاغه بهم یاد داد

شب هم رفتم مسجد

یک تماس خوب:)

یک گزینه کار احتمالی  

میخوام تصمیم بگیرم دیگه برا این مسیله تکراری که البته مهمه  اصلا غصه نخورم ....میشه به جاش به کارایی که باید بکنم یا راه حلاش فکر کرد....من باید فرق کنم میدونم

مسیله اینه که اگه بمیرم هم از غصه اتفاقی نمیفته ....این راهش نیست ...من نیامدم کخ اینطوری بمیرم به قول جک:)

اتفاقات خوب امروز

مدرکم اماده شده

جواب مثبت یک استاد

تصمیم گرفتم برم مسجد

جشن خیریه هم بود

بهاره بهم روحیه داد

کلی با اعصاب اروم به مامی کمک کردم

چطور حالمو خوب کنم؟قبلا به دوستام زنگ میزدم

میرفتم بیرون

اما اینا موقتی

حالا میفهمم اوناها هم فرار بوده نه درمان .از یه طرف میگم هم صحبت میخوام از یه طرف دنبال یه فرصتم که تنها باشم....البته ایناها تکرارین و :)

وقتی کاری شروع کنم که مفیده

منظم باشم حالم خوب م

نیاز به عشق و دوست داشتن ذهنه؟

حداقل حس بی لیاقتی نکن

بپذیر این راه تکاملته....تازه خود ازاری چه فایده داره؟به قول موری یه ساعت میزارم برا غصه خوردن...فردا ساعت 8 خوبه؟

شرایط الانم اصلا دوست ندارم .سعی کردده بودم خیلی اوضاع سیاه نبینم

اما احساس بی فایده بودن و موفق نبودن و اینکه باید یه تغییری کنم

تصمیم گرفته بودم کمتر حساس باشم الان بد اخلاقتر و کم صبر تر شدم

شاید این یک سقوط قبل از پرواز باشه به قول سوسن

چقد خودممو شماتت میکنم

خسته شدم

نسرین هم اول قبول شد ستاره جون و فک نکنم جز نماز کار عجیبی کرد زندگیش خوب شد

کینه ای شدم ....چرا

البته فقط نمیخوام ببینم کسی و اصلا هم اشکال نداره

الان که تنهایی هم صحبت وهمراهی میخوای

وقتی یکی مجرده اوقات بیشتر داره ...وقتی کار پیدا کنم وپول داشته باشم ومجرد نباشم ....او موقع برا دیگران ارزشمندم ...حتی برای خودم

ولی خوب رفتارای ادما  متاسفانه حتی اگه بدون منظوره الان برام فقط حس بد بودن بهم میده ...

من دوباره از راهای باز و مورد علاقم میرم جلو ...بقیه هم باشن با ادمای مور تاییدشون

من واقعا دیگه اونقد خودمو دوس دارم وبا تنهاییی کنار امدم

من بیتفاوت نیستم

با مشغول کردن خودم میخوام اروم باشم

؟دیگه به خدا نمیگم چیزی؟دل من هر چقدم ناراحت میشه ...نباید بشه همین .معجزه نمیشه اون بعد این همه سال عوض شه .فقط میتونی نیرویی که بهت داده باور کنی

اینو فهمیدی که ما همه میتونیم الان نیاز به فهمیدن خواسته های خودم دارم...

چطوری تغییر مثبت ایجاد کنم؟با انگیزه تر بخونم

بیشتر کار کنم از معولی

خودمو بیشتر دوس داشته باشم

اگه خدا منو اینجوری میخواد؟این سواله ولی خوب شواهد همینو میگه

چگونه اینقد از واقعیت ها ناراحت نباشم؟حتی اگر ذهنه

اینطوری بیقرار باشه فایده نداره ستاره جون

این بیقراری یه قول اقای فرحزاد از شیطانه

م تصمیم میگیرم اروم بگیرم

مشاهده یادداشت خصوصی

مشاهده یادداشت خصوصی